زهرا و امیر علیزهرا و امیر علی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره
از آغاز زندگیمون از آغاز زندگیمون ، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

شاهزاده قلبم

مريضي زهرا دختر گلم

الهي قربونت برم دختر گلم ديشب تا صبح ناله كردي و درست نخوابيدي آخه هنوز تو مريضي . خوب نشدي پيش دكترم كه رفتي براي هر دوتون دارو نوشت و من تمام داروها را طبق ساعت به شما ها دادم اما امير علي خوب شد ولي عزيزم تو همش سرفه مي كردي آخ اي كاش تو هم خوب مي شدي ديگه ناله نمي كردي نمي دونم چكار كنم هنوز اين ويروس لعنتي تو بدن مهربون تو مي گرده اي كاش زودتر اين ويروس از بين بره و تو دوباره شاد و سرحال باشي و با داداشت خونه رو بهم بريزين الهي من قربون جفتتون برم امير علي عزيزم تو الان خوب هستي خيلي شيطون شدي بعضي شب ها هم تا دير وقت بيداري و نمي زاري كه خواهري هم بخوابه آخه وروجك اگه تو خوابت نمي ياد چرا سرو صدا مي كني كه آبجيت بيدار بشه...
28 شهريور 1391

مهد كودك

سلام عزيزانم خيلي وقته كه براتون چيزي ننوشتم توي اين روزها حسابي سرم شلوغ بود مي دونين چرا؟ بخاطر اينكه زهرا جونم رو بعد از چهارماه به خونه خودش اوردم عزيزم قدمت مبارك خلاصه مامان جون حالش خوب نبود كليه هاش ورم كرده بود و دكتر گفته بود كه اگر پياده روي نكنه امكان از كار افتادن كليه هاش هست وقتي كه خاله سميرا بهم گفت منم سريعا" عزيزم رو اوردم هر چه مامان جون گفت كه مشكلي نيست من راضي نشدم خلاصه وقتي زهرا رو به خونه اوردم دايي ها ، آقاجون ، خاله سميرا اشك در چشمانشون حلقه زده بود حالا شما مهد كودك هستين صبح ها من و بابايي شماها رو ميزاريم مهد بعدش ظهرها ساعت 3 شماها رو به خونه مياريم مهد كودك درسا خيلي خوبه وقتي ما تعطيل مي شيم با شوق و...
19 شهريور 1391
1